پرتال امام خمینی(س): گفتگوی ۱۰۱/ محمدحسن معزالدینی یزدی
حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن معزالدینی یزدی خطیب و نویسنده دینی در گفتوگو یی به برخی زوایای کمتر گفته شده از زندگانی شخصیتهای حاضر در جریان اولین اربعین حسینی(ع) و نیز برخی فرازهای زیارت اربعین اشاره کرده است.
پرداختن به کدام جنبه اربعین را برای جامعه امروز ضروریتر میدانید؟
من عرایضم را در دو بخش ارائه میدهم؛ یکی راجع به زیارت اربعین و یکی هم راجع به زائر اربعین. این که آیا اهلبیت در اربعین اول به کربلا رسیدند یا در اربعین دوم، این فعلاً در محل بحث ما خیلی دخیل نیست و نمیتواند موضوع ساز باشد. آن چه میتوانم بگویم، این است که همانطور که در کلام امامعسکری(ع) آمده و معروف است، یکی از علامات مومن زیارت اربعین است. حالا این زیارت اربعین میتواند از نزدیک انجام بشود کما این که در کشور ما چند سالی است روال معمول شده است، و میتواند از دور انجام بشود و ثواب زیارت را ببرند؛ ولی اولی، زیارت از نزدیک است.
به اعتقاد بنده اگر کسی در یک کلمه بخواهد بداند زیارت اربعین چیست، عرض میکنم که زیارت اربعین مرامنامه شهیدان کربلا است، به قول امروزیها مانیفست کربلا است؛ یعنی اگر کسی واقعاً بخواهد بداند که در کربلا چه اتفاقی افتاده و هدف نهایی شهیدان کربلا و حاضران در عرصه کربلا چه بوده است، باید زیارت اربعین را بخواند و محتوای آن را بهعنوان درسی که از این زیارت میتوان گرفت، قلمداد کند؛ این که بالاخره شخصیتی مثل حضرت سید الشهداء(صلوات الله و سلامه علیه) که در این زیارت ولی خدا، حبیب خدا، خلیل خدا، نجیب خدا و صفی خدا معرفی میشود بعد هم کسی است که مواریث انبیاء به او داده شده است و بالاخره در یک کلمه از شخصیتهایی است که برای هدایت به میدان آمده است؛ از آن طرف هم در برابر یک گروهی قرار گرفته که دنیا فریبشان داده است «وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ» یعنی یک گروهِ از هوا خالی از خدا پُر مواجه شدند با یک گروه از خدا بیخبرِ از هوا پُر؛ بنابراین زیارت اربعین مانیفست و مرامنامه شهیدان کربلا است و از مضامین بلندی برخوردار است، مخصوصاً آنجایی که به این فرازش میرسیم که خیلی بلند است و معروف که در مورد حضرت میگوییم «فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَک مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ» یعنی هیچ جای عذری در دعوت مردم باقی نگذاشت و برای مردم خیرخواهی کرد و همه جانش را فدا کرد برای این که مردم را از جهالت نجات بدهد و از حیرت ضلالت بیرون بیاورد؛ یعنی همه به میدان آمدن سیدالشهداء برای معرفتافزایی بود، و از عبارت «مَنَحَ النُّصْحَ» استفاده میشود که امام(ع) قبل از اینکه پیشوای شهیدان باشد، پیشوای خیرخواهان است. اینها نکات کلیدیای است که خواننده این زیارت باید به آنها توجه داشته باشد. این راجع به زیارت اربعین.
راجع به شخصیت جناب جابربنعبدالله انصاری(رض) و جناب عطیه(ره) چه زاویه کمتر گفته شدهای در تاریخ میبینید؟
میدانید که اولین زائر کوی شهیدان جابربنعبدالله انصاری و عطیهبنسعد کوفی بودند. این دو تا هر کدامشان شخصیت مستقلی هستند. این که در بعضی از تعابیر آمده است که عطیه غلام جابر بود، این تعبیر نادرستی است، بلکه هر دو شخصیتی استقلالی دارند. جابربنعبدالله انصاری از شخصیتهایی است که واقعاً دانش سرشار و علم فراوانی داشته و در نقل، خیلی دقیق بوده است و حتی اگر یک روایتی را خودش با واسطه نقل میکرده و میتوانسته است این نقل را بیواسطه کند، سفرهای طولانی میرفته است برای این که این نقل را بی واسطه کند. کما این که در تاریخ دو سفر از او نقل شده است، یکی برای این که از عبداللهبنانیس-که در لسان روایات همان عبدالله جُهَنی است و در باب شبقدر از او روایت نقل شده است- یک روایتی در باب قصاص شنیده بود که این عبداللهبنانیس مستقیماً از پیغمبر نقل کرده است. جابر سفری به شام رفت، که یک ماه طول کشید و این حدیث را از خود عبدالله بنانیس شنید و یک نفر از سلسله حدیث کم شد. خوب است به این حدیث اشاره کنم که مضمونش خیلی به درد این روزهای جامعه پرتنش ما میخورد: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ قَاسِمٍ، عن قَاسِمُ بْنُ أَصْبَغَ، عن الْحَارِثُ بْنُ أَبِی أُسَامَةَ، عن هدیة و یَزِیدُ بْنُ هَارُونَ، و اللَّفْظُ لهدیة - قالا: عن هَمَّامٌ، عن الْقَاسِمُ بْنُ عَبْدِ الْوَاحِدِ قَالَ: سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ عَقِیلٍ یُحَدِّثُ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: بَلَغَنِی حَدِیثٌ عَنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِِ و آلِهِ و سَلَّمَ فَابْتَعْتُ بَعِیرًا، فَشَدَدْتُ عَلَیْهِِ رَحْلِی، ثُمَّ سِرْتُ إِلَیْهِ شَهْرًا حَتَّی قَدِمْتُ الشَّامَ، فَإِذَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُنَیْسٍ الْأَنْصَارِیُّ، فَأَتَیْتُ مَنْزِلَهُ، و أَرْسَلْتُ إِلَیْهِ أَنَّ جَابِرًا عَلَی الْبَابِ، فَرَجَعَ إِلَی الرَّسُولِ فَقَالَ: جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ؟ قُلْتُ: نَعَمْ، فَخَرَجَ إِلَیَّ فَاعْتَنَقْتُهُ و اعْتَنَقَنِی قَالَ: قُلْتُ: حَدِیثٌ بَلَغَنِی عَنْکَ أَنَّکَ سَمِعْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِِ و آلِهِ و سَلَّمَ فِی الْمَظَالِمِ لَمْ أَسْمَعْهُ أَنَا مِنْهُ. قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ: یَحْشُرُ اللَّهُ تَبَارَکَ و تَعَالَی الْعِبَادَ أَوْ قَالَ النَّاسَ - شَکَّ هَمَّامٌ - و أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی الشَّامِ حفاة عُرَاةً غُرْلًا بُهْمًا، قَالَ: قُلْنَا: مَا بُهْمًا؟ قَالَ: لَیْسَ مَعَهُمْ شَیْءٌ فَیُنَادِیهِمْ بِصَوْتٍ یَسْمَعُهُ مَنْ بَعُدَ و یَسْمَعُهُ مَنْ قَرُبَ: أَنَا الْمَالِکُ أَنَا الدَّیَّانُ، لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ و أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ النَّارِ یَطْلُبُهُ بِمَظْلَمَةٍ حَتَّی اللَّطْمَةَ، و لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ أَهْلِ النَّارِ أَنْ یَدْخُلَ النَّارَ و أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ یَطْلُبُهُ بِمَظْلَمَةٍ حَتَّی اللَّطْمَةَ. قَالَ: قُلْنَا لَهُ: کَیْفَ، و إِنَّمَا نَأْتِی اللَّهَ عُرَاةً حُفَاةً غُرْلًا؟ قَالَ: مِنَ الْحَسَنَاتِ و السَّیِّئَاتِ. (صحیح: أخرجه البخاری فِی الأدب المفرد (برقم 970)، و أحمد (495/3)، و ابنأبی عاصم فِی «السنة» برقم (514)، و الحاکم فِی «المستدرک» (437/2-438)، و غیرهم من طریق همام به. و سنده حسن، لکن الحدیث صحیح بشواهد ذکرتها فِی «النهایة فِی الفتن و الملاحم» «لابن کثیر» الجزء الثانی، و الحمدللّه وحدهابنعبدالبر یوسفبنعبدالله. جامع بیانالعلم و فضله. دارالکتبالعلمیة، 1421، ص130) جابر گفت: به من رسیده بود که از اصحاب رسولالله(ص) کسی هست که حدیثی از پیامبر شنیده است [و او عبد اللهبنانیس بود] شتری خریدم و بارم را بر آن نهادم و به طرف شام حرکت کردم. بعد از یک ماه به شام رسیدم و به خانهاش رفتم. بیرون آمد و با هم معانقه کردیم، او را گفتم شنیدهام حدیثی از پیامبر شنیدهای در باره قصاص که من نشنیدهام، گفت آری، از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: ... خداوند همه را محشور میکند در حالی که چیزی همراه ندارند آنگاه ندا میدهد: منم مالک، منم جزادهندهِ خوبیها و بدیها، احدی از اهل بهشت حق ورود به بهشت را ندارد در حالیکه یک نفر از جهنمیها از او مطالبهای داشته باشد به خاطر مظلمهای، حتی اگر آن مظلمه در حد یک سیلی باشد، و احدی از اهل جهنم حق ورود به جهنم را ندارد درحالی که فردی از بهشتیان از او مطالبهای داشته باشد، عبد اللهبنانیس گفت:گفتیم: یا رسولالله این چگونه است و حال آنکه هیچکس هیچ چیز ندارد؟ پیامبر فرمود: با کم کردن حسنات و سیئات حق هر کسی از دیگری گرفته میشود.
یک سفر هم این که برای گرفتن حدیثی از مسلمة بن مَخلَد(یا مُخَلَّد) به مصر رفت و در آنجا همانطوری که بر شترش سوار بود، مسلمه سر از پنجره بیرون آورد گفت که میآیی بالا یا من بیایم پایین؟ گفت نه همانجایی که تو هستی و همینجایی که من هستم، حدیثت را بگو. حدیث را روی شتر از مسلمة بنمخلد شنید و راه افتاد و برگشت. و آن حدیث این بود: قال رسولالله(ص): «مَن سَتَرَ عَلی مُؤمِنٍ عورة فکانما أحیا موءودةً» یعنی کسیکه از مومنی امری را که باید مخفی باشد، مخفی نگه دارد، مثل این است که زنده به گور شدهای را نجات داده است. با این اوصاف درمییابیم که چنین شخصیتی وقتی سعی میکند بعد از واقعه عاشورا خودش را به کربلا برساند، قطعا هدفی بزرگ در سر دارد و آن همراهی با آرمان پیشوای شهیدان است که خود نوعی جهاد فیسبیلالله است. شما حساب کنید که سالارشهیدان به شهادت رسیده است، بنیامیه در اوج امنیتی کردن فضا قرار دارند و بر مرکب مراد سوارند و براریکه قدرت نشستهاند و فضای رعب و وحشت همه جا را فراگرفته است، جابر حرکت میکند به طرف کربلا میآید. اولین خاصیت این کار جابر این است که آن فضای امنیتی را میشکند و راه را برای زیارت بقیه مردم هموار میکند، و به قول مرحوم آقای مطهری که فرمود «گریه بر شهید، شرکت در حماسه شهید است»، با گریه عارفانهاش و فریاد عارفانهاش که «حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ» شریک حماسهسازان دشت کربلا شد. به اعتقاد بنده اول کسی که در حماسه شهیدان کربلا شرکت کرده است، جابربنعبدالله انصاری است، بنابراین جابر کار بسیار عجیبی برای شکستن آن جو رعب و وحشت و مطرح کردن مقام و منزلت سالار شهیدان کرده است که این خفتگان در دشت کربلا چه کردهاند و جامعه باید در بزرگداشت آنها چه بکند. این اولین قدم جابر بود که خیلی باید در این زمینه گویندگان کار بکنند.
زائر دیگر که همراه جابر است، «عطیه» است. عطیة بنسعد بن جنادة العوفی از شخصیتهای بزرگ کوفی است. اولاً این اسم را امیرالمومنین برای او گذاشته است، که مرحوم حاج شیخ عباس قمی در «الکنی و الالقاب» نقل میکند و نیز میگوید که: «له تفسیر فی خمسة اجزاء،قال عطیة : و عرضتُ القرآن علی ابنعباس ثلاث عرضات علی وجه التفسیر و اما علی وجه القرائة فقرأتُ علیه سبعین مرة»(الکنی والالقاب، ج2، ص489) این عطیه از مفسّرین است و تفسیری در 5جزء دارد و او آنچه را که از قرآن میدانسته، قرائتاً و تفسیراً، بر ابنعباس عرضه کرده است. او شخصیتی معتبر و دوستداشتنی بوده است و چون از دستور حجاجبنیوسف ثقفی اطاعت نکرد، 400 تازیانه خورد و سر و ریشش تراشیده شد.
اینها هرکدامشان یک نقشی ایفا کردند و توانستند که خیلی خیلی در مطرح کردن جریان عاشورا، موثر باشند. بنابراین پیام اربعین یک پیام معرفتزا و جهل زُدا است و پیام زائران کربلا شهیدشناسی و شرکت در حماسه شهیدان کربلا است.
دخالت دولت در جریات اربعین را چه طور ارزیابی می کنید؟
من در یک کلمه عرض بکنم، دولت در هر چیزی دخالت بکند، خراب میکند. اصولاً دولتها ناظرهای خوبی هستند، نه مداخلهگرهای خوبی. در حوزه تجارت و اقتصاد هم همینطور است، دولت ناظر خوبی است نه تاجر خوبی. دولت باید در اقتصاد، بازار را در دست بازاریها و اقتصاددانها، امور اجتماعی را در دست جامعهشناسان، امور فرهنگی و مربوط به روان جامعه را به فرهنگیان و روانشناسان بدهد و خودش نظارت بکند. بنابراین دولت نه تنها در اربعین، بلکه در هر چیزی دخالت بکند، خراب میکند. کما اینکه مثلاً امسال قضیه وام اربعین، خب خیلی از لحاظ فقهی سروصدا کرد. اولین سوالی که در کف خیابان مطرح بود، این بود که دولتی که به کشاورزان بدهکار است که گندمهایشان را خریده و هنوز پولشان را نداده است، این دولت به چه حقی برای زیارت اربعین وام میدهد؟! از مردم هر کس که پول دارد میرود و هرکس ندارد، نمیرود. هر کس میتواند برود، از نزدیک زیارت میکند و هرکس نمیتواند، از دور.
من امیدوارم حالا که باب شده و مردم در روز اربعین به زیارت میروند، یک قدری این پیادهرویهای اربعین که به این گستردگی صورت میگیرد، آسیبشناسی بشود و یکقدری مسائل اخلاص و خداباوری و برای خدا کارکردن در آن پررنگتر باشد و إنشاءالله در قدمهایی که برداشته میشود نیتها خالص تر بشود، البته دولت تسهیل امور بکند اما مداخله نکند و کاری نکند که مراسم پیادهروی اربعین از حالت مردمی خارج بشود و عنوان دولتی به خودش بگیرد. إنشاءالله موفق باشید. والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته. منبع:حریمامام
.
انتهای پیام /*